موضوع: "لحظات انتظار"

ساعت کمی مانده از امسال/ لحظات دمیدن فجر و رسیدن بهار است

لحظات پایانی سال است و آغاز سالی که در حال دمیدن است. تبریک برای سالی که گذشت و آرزو برای سال پیش رو با تمام امید و شور و انتظارش، الهی امسالت تمام شود.

ساعاتی چند تا لحظات خداحافظی از امسال، آرزو دارم امسالت پایان یابد . با تمام خاطراتی که داشتی ، خوب یا تلخ ، شاد یا نگران، همه روزها در پی هم رفتند و رسیدیم به لحظه های پایانی.

کنار عزیزانمان گاه خندیدیم و گاه اشک ریختیم . گاه دویدیم پی قضا و گاه تسلیم قدر شدیم . گاه دوست داشیم و گاه دل شکستیم.

گاه بودیم آنجا که باید باشیم و گاه جا ماندیم. همه گذشت ، تابستان و پاییز و زمستان و حالا باز بهار پشت در است و منتظر که وارد خانه های کوچک قلبمان شود و چهره ها را شکوفه باران کند.

آمده که سنگینی برف سرد را ببرد و گرمای محبت بر قلبها بپاشد. گاه از پنجره سرک میکشد و با آواز پرندگان صدایم می زند . و گاه با بارش تندی بر شیشه میکوبد و ندا سر می دهد .

من منتظر نشستم بر انتظار بهار و سفره هفت سینم را چیده ام .پیش زمینه ای برای رسیدن و سبزه و شیرینی و سیب سرخ را چیده ام بر سر راهش و او آرام قدم بر میدارد و هر لحظه نزدیکتر می شود.

سکه های زرین بر قدومش خواهم ریخت و با فالی از تلاوت نور خوشامد خواهم گفت .

لحظه دمیدن فجر است و لحظه رسیدن است . من نیز مانند، ماهی قرمز اسیر در تنگ بلوری که لحظه تحویل را ، بی تحرک نظاره میکند.

همه برای نوروز است . این برایم کافی نیست که من سالهای سال است ، منتظر بهارم و منتظر رسیدن و سبز شدن

ای سبز پوش بلند قامت و رعنا ، ای زیباتر از یوسف ، ای صدای خوش سرود زندگی، و ای تمام بود و نبودم .

پدر و مادرم به فدایت ای بهار من ، ای دشت سبز دور، و ای آبی عشق، کی خواهی آمد؟ عمریست که من لحظه به لحظه به انتظار نشسته ام.

یادداشتی از طاهره حاجیلو