
تجلی نور
بسم رب النور
صبح، سپیدی آسمان وبارش خوشه های زرین ، روشنایی و نور، امروز آدینه بود . عاشقی و انتظار ، زیبایی بودن و زندگی ، شادم از عطایی نو و حیات ، ولی نه دلیل شعف و شورم این نیست . امروز روز دیگریست.
امروز آمده آن شاه دو عالم ،خاتم الانبیا ،هست همه هستی، بهانه آفرینش، نهایت زیبایی، آخر عشق. که میسوزاندم از شوق وجودش و جان میبخشد. که میبالم از بودن حتی اگر سرابی باشم در میان حقیقت آب،که سیرابند تشنگان وجود باقی از غرق در دریای بیکران کمال.
رسیدن و پیوستن در جویباری که نهایتش دریاست، آرزوی من است .بی تابیم ببین و خروشم که هیچ سنگی مانعم نیست ،گرچه سیل نیستم و آرام میپیمایم این راه ، اما قدرتم از توست که عشق تو بی تابی سیلم بخشیده و مهارم مشکل است . دریابید و دستم بگیرید.
امروز شیفته ترینم .من در پی راه تو دیوانه ترینم ، من مسلمانم و شیعه اثناعشری پیرو مذهب جعفری . گوییکه زر گشته ام من در این کیمیا حل گشته ام .
میلادتان مبارک
حاجیلو
نسخه قابل چاپ | ورود نوشته شده توسط حاجيلو در 1393/10/19 ساعت 07:09:00 ب.ظ . دنبال کردن نظرات این نوشته از طریق RSS 2.0. |